جنگل کوچک

جنگل کوچک

آن کس که می تواند انجام می دهد و آن کس که نمی تواند انتقاد می کند/جرج برنارد شاو

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است


تابستون بود. تاریک شده بود و هوا خنک و لذت بخش بود. چراغ های ماشین رو روشن کرده بودم. اولین باری بود که تو تاریکی رانندگی می کردم. نور قرمز رنگ چراغ های ماشین ها، جاده رو تو تاریکی قشنگ کرده بودن. 

در سکوت داشتیم به موسیقی در حال پخش گوش می کردیم. به مربی آموزش رانندگیم گفتم: رانندگی تو شب خیلی خوبه!

چند لحظه بعد مربیم در مورد دو نفر از کسایی که توسط همسرش تحت تعلیم رانندگی بودن صحبت کرد. اون دو نفر داشتن یکی از رویاهام رو زندگی می کردن...

تمام حس های خوب پر کشیدن. ماشین همچنان به حرکتش ادامه داد اما من دیگه پشت فرمون نبودم... نشسته بودم روی سقف ماشین و زانو هام رو بغل کرده بودم...

جنگل کوچک
۲۱ اسفند ۹۸ ، ۲۳:۰۸ ۰ نظر

نگو که دوستم داری اما قدرت جنگیدن به خاطر مرا نداری

نگو که عاشق منی اما کشته شدن به خاطر مرا نمی خواهی

نگو که دلت پر از گریه است اما اشکی به چشمانت نمی آید

نگو که شیرینی دوست داشتن را طالبی اما تلخی هایش را نمی خواهی

دوست داشتن، همان جنگیدن است.

جنگیدن، کشته شدن است.

کشته شدن، یتیم ماندن بچه هاست و بی فرزند شدن مادر ها.

تمام شدن، تنها منزلگاه عاشق است.

 

+آنچه کرده ایم، خود می گوید که چه می خواهیم.

 

"آتشِ بدونِ دود/نادر ابراهیمی"

جنگل کوچک
۲۰ اسفند ۹۸ ، ۰۰:۰۵ ۰ نظر